دومین ثمره عشقمان

ارومم ....

سلام  کبوتر  من... چهل روز گذشت   ..چهل روز  از  رفتن  تو  از کنده شدنت از دلم گذشت  ... من کم کم اروم شدم  و به رضای خدا راضی ام ... خودم و راضی کردم که  اومدنت  خواست خدا نبوده هرچند    ما  خواستیمت.... یا شاید  به قول بابایی  خدا میخواسته ما هم یه کلید  در بهشت داشته باشیم ... اخه  میگن   خدا  برا اونایی که دوستشون داره  یه امتحان این مدلی داره   ... میگن   وقتی  قلب جنین  شروع به تپش میکنه حس خدایی گرفته ...  و وقتی  سقط میشه   میشه یکی  از کبوتر ...
1 خرداد 1392
1